English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8087 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fair game <idiom> U موضوع تهاجم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
queues U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition U موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
assaulted U تهاجم
incursion U تهاجم
inruption U تهاجم
tailback U بک تهاجم
inburst U تهاجم
irruption U تهاجم
tailbacks U بک تهاجم
inroad U تهاجم
assault U تهاجم
assaults U تهاجم
incursions U تهاجم
invasion U تهاجم
invasions U تهاجم
offense U تهاجم
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
incursive U تهاجم کننده
aggro U تعدی و تهاجم
inbreak U تهاجم تاراج
offensively U ازراه تهاجم
invasions U تاراج تهاجم
invasion U تهاجم استیلا
invasions U تهاجم استیلا
invasion U تاراج تهاجم
agression U تجاوز تهاجم
foray U تهاجم تاراج
forays U تهاجم تاراج
offense,etc U تهاجم زیان
offensiveness U حالت تهاجم یا حمله
forays U تهاجم کردن بیغما بردن
offensive U تهاجم تهاجمی حمله عمومی
offensives U تهاجم تهاجمی حمله عمومی
foray U تهاجم کردن بیغما بردن
circulars U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
lock forward U هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
strong safety U مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
invades U تهاجم کردن حمله کردن بر
invaded U تهاجم کردن حمله کردن بر
invade U تهاجم کردن حمله کردن بر
invading U تهاجم کردن حمله کردن بر
themes U موضوع
issues U موضوع
questions U موضوع
text U موضوع
questioned U موضوع
question U موضوع
subject U موضوع
topic U موضوع
point U موضوع
texts U موضوع
plotless U بی موضوع
issue U موضوع
head U موضوع
theme U موضوع
themes U موضوع ها
matter U موضوع
issued U موضوع
motif U موضوع
subject [topic] U موضوع
mattered U موضوع
objecting U موضوع
matters U موضوع
objects U موضوع
criteria U موضوع
propositioned U موضوع
propositioning U موضوع
objected U موضوع
topic U موضوع
topics U موضوع
direct objects U موضوع
mattering U موضوع
indirect objects U موضوع
object U موضوع
propositions U موضوع
subjects U موضوع
subjects U موضوع ها
proposition U موضوع
subjecting U موضوع
subjected U موضوع
topics U موضوع ها
motifs U موضوع
afair U موضوع
lemma U مقدمه موضوع
recitations U تعریف موضوع
not to the point U خارج از موضوع
affaire d'honneur U موضوع شرافتی
in question U موضوع بحث
subjected U شیی موضوع
in contestation U موضوع بحث
subject U شیی موضوع
subject U رعایا موضوع
not to point U بیرون از موضوع
monomaniac U دیوانه یک موضوع
subjected U رعایا موضوع
subjecting U شیی موضوع
side issues U موضوع فرعی
out of question U خارج از موضوع
recitation U تعریف موضوع
subjects U رعایا موضوع
objective complement U مکمل موضوع
off the track U از موضوع پرت
it is a question of money U موضوع بسته به
subjects U شیی موضوع
matter on hand U موضوع بحث
beside the question U خارج از موضوع
side issue U موضوع فرعی
subjecting U رعایا موضوع
at issue U موضوع بحث
problems U معما موضوع
neither here nor there <idiom> U بیربط به موضوع
postulates U اصل موضوع
postulated U اصل موضوع
postulate U اصل موضوع
a horse of another colour [different colour] U موضوع علیحده
postulating U اصل موضوع
businesses U موضوع تجارت
business U موضوع تجارت
decades U ده موضوع یا رویداد
decade U ده موضوع یا رویداد
What gives? U موضوع چه است؟
What is happening? U موضوع چه است؟
What's on? U موضوع چه است؟
What's behind all this? U موضوع چه است؟
objects U موضوع منظره
objecting U موضوع منظره
objected U موضوع منظره
object U موضوع منظره
indirect objects U موضوع منظره
direct objects U موضوع منظره
What's up? U موضوع چه است؟
What's wrong? U موضوع چه است؟
What's going on? U موضوع چه است؟
What is the matter? U موضوع چه است؟
What's cooking? U موضوع چه است؟
What's the matter? U موضوع چیه؟
grievance U موضوع شکایت
problem U معما موضوع
res ipsa loquitur U موضوع گویاست
subject matter U موضوع اصلی
issue U موضوع شماره
issue U موضوع دعوی
issued U موضوع شماره
issued U موضوع دعوی
issues U موضوع شماره
issues U موضوع دعوی
subject of debate U موضوع دعوی
subject matter U مطلب موضوع
irrelevant U خارج از موضوع
subject and predicate U موضوع و محمول
subduce U موضوع کردن
sign position U موضوع علامت
sides of the question U اطراف موضوع
side show U موضوع فرعی
universe of discourse U موضوع بحث
privity U موضوع محرمانه
cases U موضوع حالت
case U موضوع حالت
What is it all about ? U موضوع چیست ؟
i a with you on that matter U من در ان موضوع با شماموافق هستم
it is a question of money U موضوع پول است
at stake U نامعلوم موضوع بحث
stick to the point U از موضوع خارج نشوید
That is beside the point. It is irrelevant ( inconsequential , immaterial ) . U ربطی به موضوع ندارد
name of the game <idiom> U قسمت اصلی یک موضوع
It deals with ... U موضوع در باره ... است.
question in dispute U موضوع متنازع فیه
reagent U موضوع ازمایش روانی
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
remind me ofit U ان موضوع را بخاطرمن بیاورید
lowdown <idiom> U لپ مطلب ،حقیقت موضوع
red herring <idiom> U از موضوع اصلی دورکردن
dawn on <idiom> U روشن شدن (موضوع)
It dawned on me. U بعدش من [آن موضوع را] فهمیدم.
the matter is perplexed U موضوع درهم است
matter in hand U موضوع مورد بحث
the tax in question U مالیات موضوع بحث
The topic of our discussion . The subject of our talk (argument). U موضوع بحث وصحبت ما
thematic apperception test U ازمون اندریافت موضوع
topicality U موضوع موردبحث روز
donnee U موضوع داستان یا درام
the matter in hand U موضوع مورد بحث
that is not the question U موضوع این نیست
object of worship U موضوع پرستش یاستایش
deviate from the main subject U از موضوع خارج شدن
obiter dictum U خارج از موضوع دعوی
embroglio U گیر موضوع غامض
contested area U منطقه موضوع اختلاف
The contrary was proved. U عکس موضوع ثابت شد
Recent search history Forum search
1ICR
2make the case? به فارسی چی میشه
1coffee table conversation piece
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی با افزایش حجم ناشی از پرتو تابیده‌شده به سلول‌های سرطانی جاذب نانوذرات طلا
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com